یک من بی عمل
جمعه, ۱۲ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۴۱ ب.ظ
چند هفته پیش تلوزیون داشت تبلیغ دانشگاه جامعه الزهرا قم را نشان میداد. خندهام گرفته بود یاد این پست توی وبلاگ قبلیم افتادم. محض شوخی گفتم: من دارم میرم حوزه دیگه خداحافظ. مادرم گفت: حالا اجازه میدم بری حوزه! اگه بخوای، میتونی بری. ولی من دلم نمیخواست بروم! به نظرم کسانی هستند که توی یک برهه از زندگانیشان حس میکنند که دارند دور میشوند از خدا، از خودشان، برای همین سعی میکنند هر طوری شده ارتباطشان با خدا را حفظ کنند و شاید یکی از راهها هم میتواند رفتن به حوزه باشد! یک تغییر بزرگ! شاید فکر میکنیم حوزه میتواند راه فراری باشد از منی که ساختهایم و نمیتوانیم تغییرش دهیم. اما فراموش میکنیم ما که به همان چند بند از کارهایی که باید کرد و نباید کرد نمیتوانیم عمل کنیم با رفتن به حوزه یک "من بی عمل" خواهیم داشت با علم یک عالم!
- این پست فقط یک تجربه شخصی است. شاید کسانی باشند که با رفتن به حوزه من بی عملشان را هم تغییر میدهند. فقط خواستم بگویم حداقل در مواردی شبیه من با حوزه رفتن کاری از پیش نمیرود. میشود تلاش کنیم و همه چیز را در هر مقام و مکانی که هستیم تغییر دهیم.
- این پست فقط یک تجربه شخصی است. شاید کسانی باشند که با رفتن به حوزه من بی عملشان را هم تغییر میدهند. فقط خواستم بگویم حداقل در مواردی شبیه من با حوزه رفتن کاری از پیش نمیرود. میشود تلاش کنیم و همه چیز را در هر مقام و مکانی که هستیم تغییر دهیم.
- ۹۳/۱۰/۱۲
خیلی خوشحالم که این تصمیم رو عملی نکردی