بازماندههای هفتسین!
حالا عید تمام شده و من هر بار از جلوی ماهیها میگذرم باید برایشان توضیح بدهم که من میدانم که جایشان تَنگ است و خیلی شرمندهام و مدام خودم را شماتت کنم که کی میگه سفره هفتسین بی ماهی نمیشه؟!!
حالا میخواهم ماهیها را بندازم توی حوض، مامان میگوید: نه گناه دارن، گربه میخورتشون. اما به نظرم ماهیها این مرگ رو بیشتر از این تُنگ مسخرهای که مدام دیوارهاش بهشون دهنکجی میکنه دوست داشته باشن. حداقل اینظوری آزادی دارن.
خریدن ماهی برای سفره هفتسین من جلمه هزارن جنایتهای انسان در حق حیوانات است. آدم ماهی بخرد بخورد ولی اینطوری آزادیش را از او نگیرد!
همش تقصیر منه باید سفت و سخت وایمیستادم میگفتم : نه، ما ماهی نمیخوایم. این سفره هفتسین واس ماس، یعنی کلش ماس ماس :))